چندی پیش در مورد تفاوت مجلس شورای اسلامی ایران با مجلسهای سنا و کنگره ایالات متحده آمریکا نوشتم. همانطوری که در آن مقاله به آن اشاره کردم در کشور آمریکا خواستههای ایالتی مردم اغلب در مجلس سنا دنبال میشود. آمریکا به خاطر دارا بود ساختار فدرال این امکان را به هر کدام از ایالتهای خود میدهد که تحت قانون اصلی آمریکا (قانون فدرال) قانونهای محلی مرتبط با شرایط خودشان را نیز داشته باشند.
در ایران نیز چند سالی است که صحبت از قوانین محلی در میان است. به عنوان مثال با توجه به شرایط اقلیمی هر استان که میزان ماههای سرد و گرم آن متفاوت است، میزان هزینه پرداختی هر فرد ساکن یک استان بابت پول گاز و برق با استانی دیگر متفاوت است. همینطور در طرح اخیر مجلس تصویب شده است که آغاز و پایان سال تحصیلی در هر یک از استانها با توجه به شرایط ویژه آن استان متفاوت باشد.
با توجه به اینکه بومیان هر استان بهتر از هر کس دیگری به شرایط آن استان آگاهی دارند چه خوب است که در آینده شاهد تشکیل مجالس محلی در هر یک از استانها باشیم. این مجلسها با قدرتی که قانون در اختیار آنها قرار میدهد قادر خواهند بود که در مورد شرایط ویژه یک استان تصمیمگیری کنند و در نتیجه عدالت اجتماعی در جامعه پررنگتر گردد.
من خودم برای اولین بار و در سال ۱۳۸۸ در مناظرههای انتخاباتی تلویزیونی، ایده فدرالی شدن کشور ایران را از دکتر محسن رضایی شنیدم و بعدها بیشتر در مورد آن تحقیق کردم. به کمک قوانین محلی مردم مناطق از شرایط زندگی خود راضیتر خواهند بود و نتیجه آن چیزی نخواهد بود جز بهبود کلی در وضع زنگی مردم کل کشور.
داداش فدرالیته به درد ایران نمی خوره مگه قبلاً از هم جدا بودیم که حالا بخواهیم اینجوری متحد شویم. زن داداش من ترکه. یه زن عموم لره یکی دیگه شیرازی تو خانواده خودت هم اینجوریه. باهات موافقم که قوانین برای هر استان دارای تبصره هایی باشه مثل در نظر گرفتن حق آب و برق بیشتر در فصل گرما برای شمال و جنوب ایران. اما همین الان هم خیلی قوانین دارند به میل خودشان اجراء نمی کنند مثلاً خیلی از کنسرتها در مشهد با مجوز از ارشاد لغو می کنند.
بله در کل تاریخ ایران به غیر از یکی دو قرن اخیر کل کشور توسط حکام مختلف و به مرکزیت حکومت اصلی اداره میشده و هر کدام قوانین محلی خودشان را داشتند. البته وجود یا عدم وجود فدرالیزم در گذشته به این معنی نیست که در حال حاضر هم همچین شیوهای باید/ نباید استفاده بشه.
در مورد لغو کنسرتها هم خب دقیقا مسئله همینه. کسانی که کنسرتها رو لغو میکنند مدعی هستند که مردم محلی به این موارد علاقهای ندارند. ممکنه مسئلهای در یک استان پسندیده و در جای دیگه زننده باشه. اگر قوانین و مجلس محلی وجود داشته باشه مردم مستقیما قادرند که رای و نظرشون رو در مورد کوچیکترین چیزها و از جمله همین کنسرتها اعلام کنند.
مهندس جون به خاطر همینه هم هست که میگم به درد ما نمی خوره چون ریشه در تاریخ و فرهنگ ما نداره از بیرون به ما یاد دادند. امثال استالین که دنبال تجزیه ایران بودند و هم میرزاکوچک خان مخالفش بود و هم گیلانی ها خیلی جلوی پیشه وری اینها ایستادند. دمت گرم خوب مثالی زدی دکتر رضایی آدم تحصیل کرده و کار کشته ای هم تو جنگه هم اقتصاد اما اشتباه کرد. می دانی چرا؟ فدرالیسم اقتصادی حتی از سیاسی هم بدتره. می دانی چرا؟ در فدرالیسم اقتصادی یعنی بنزین و منابع آبی را به قیمت بین المللی به استانها بفروشیم یا به رویشان ببندیم این یعنی فقر و بی عدالتی بیشتر. به جای این کار بایستی آدم فهیمی مثل تو در هر استانی بیشتر شوند . اول شهرت بعد استانت بعد کل کشور را تحت تاثیر قرار بدی من یه همچین روحیه ای در شرکت جنگل از تو دیدم فدرالیسم مثل نگاه مشاورین رضاشاه به ناسیونالیسم یه چیز غریبی برای ما مملکت ماست و سمی ایه اما شکوفایی ناحیه ای و بعد گرفتن کل مملکت تو خون همه ما ایرونی هاست این در تاریخ ما ریشه داره مثل کاری که آل بوییه از دیار ما کردند هنوز که هنوزه اصفهان و شیراز میری عظمت آل بوییه مشخصه. بهترین محله اصفهان مردآویجه. بافت تاریخی شیراز به دست عضدالدوله دیلمی بناء شده ما بایستی به آن تاریخ برگردیم. در مورد کنسرتها هم منظور من همین بود در حالی که مرکز مجوز میده بعضی استانها سرخود جلویش را می گیرند این یعنی اینکه قوانین محلی خودش داره اجراء میشه منتها در جهت بد. مرکز نژاد پرستی و قوم پرستی را ممنوع کرده در تهران هر قومیتی برای خودش دم و دستگاهی داره . پارتی بازی و رانت هست اما نژاد پرستی نیست. رشت هم همینطوره ترکها برای خودشان ماشاءالله همه چیز دارند اما غیرترکی بخواد برای خودش کار و کاسبی در تبریز راه بندازه پایش را قلم می کنند . من دو ترم تبریز درس خواندم به خون همه ما در دانشگاه تشنه بودند استاد می آمد عمداً ترکی درس می داد میگفت هرکی ترکی بلد نیست می اندازمش من هم گفتم استاد گیلکی باهاتون صحبت کنم از کلاس پرتم کرد بیرون شکایت کردم همه دانشگاه یا بهتر بگویم همه شهر با استاد بودند وقتی توانستم انتقالی به انزلی بگیریم انگار اسکار گرفته بودم. این یعنی علیرضاجانه قربان قوانین محلی وجود داره منتها در بدترین شکلش. بعد هم یه نگاه به عراق و لبنان بکن ببین این افکار چه بلایی سرشان آورده. قوی شو آبرار نازنین کل ایران را بگیریم خودمان درستش کنیم مثل اجدادمون.
منظور من از گیلانی یعنی مقاومتهای مردمی مردم آستارا و تالش برابر فرقه دموکرات پیشه وری بود که سالها پس از قیام میرزاکوچک خان رخ داد اما نشان میده که این بحث فدرالیسم که مثل پژو آردی پیکان مخفیه کار اجنبی هاست هم میرزا هم و ما گیلانی ها از اولش مخالف بودیم ولی با شکوفایی ناحیه ای توسط علیرضاها موافقیم ان شاءالله داداش قوی بشی هم شهر و استانمان و هم باز کل ایران را با هم درستش کنیم.