در نوجوانی همیشه به اعضای گروه اسلیترین و مرگخواران علاقه داشتم. در حدی که بر خلاف موج موجود همیشه وبلاگها و سایتهایی برای هواداران لرد ولدمورت و مرگخواران تاسیس میکردم. حتی پیشوند Lord را به همین خاطر قبل از اسمم استفاده میکنم. هنوز که هنوزه دامنه slytherin.ir متعلق به من هست و با اینکه هیچ برنامه خاصی براش ندارم دلم نمیاد که تمدیدش نکنم!
در این مطلب مایلم کمی شیوه متفاوت نگاهم به سری داستانهای هری پاتر را برایتان شرح دهم.
همانطوری که میدانید قانونی بر جهان داستانهای هری پاتر حاکم بوده که به طور کامل زندگی جادوگران را از ماگلها تفکیک کرده است. طبق این قانون جادوگران حق ندارند تا جادوی خود را به ماگلها نشان دهند و در صورت انجام چنین عملی مجرم شناخته خواهند شد. دلیل به وجود آمدن چنین قانونی حفاظت از جادوگران در مقابل ماگلها عنوان شده است.
کمی فکر کنید، آیا این قانون با آزادیهای فردی جادوگرها در تضاد نیست؟ آیا این منطقی است که به جای جلوگیری از خشونت ماگلها در قبال جادوگران چنین قانونی اجرا شود؟ بهتر نیست که به جای محدود کردن جادوگران با چنین قانونی، جادوگرها از قدرت خود استفاده کرده و به جای ماگلها قدرت را در دست بگیرند؟
حال لرد ولدمورت و هوادارانش چطور فکر میکنند؟ آنها معتقدند که جادوگران نه تنها چیزی از ماگلها کم ندارند بلکه به واسطه قدرت جادویی چیزی بیشتر از آنها دارند! مرگخواران معتقدند که به واسطه قدرت جادویی خود میتوانند کنترل جهان را به دست گرفته و امنیت جادوگران را تامین کنند. مرگخواران معتقدند که جادوگران و افراد معمولی این امکان را دارند که در کنار هم زندگی کنند اما طبیعتا جادوگران به دلیل استعداد و تواناییهای خود در سطح بالاتری از دیگران قرار خواهند گرفت.
در مقابل نهادهایی مانند وزارت سحر و جادو، محل ققنوس و… در تلاشند تا جادوگران را در انزوا قرار داده و جلوی انقلاب مرگخواران را بگیرند! آنها در ظاهر جادوگران و ماگلها را برابر میداند ولی در عمل جادوگران را فقط به جامعه خود محدود کردهاند و اجازه استفاده کامل جادوگران از تواناییهایشان را نمیدهند.
شما چطور فکر میکنید؟ اگر در جهان هری پاتر زندگی میکردید موافق به وجود قانون رازداری بودید و یا همانند لرد ولدمورت و یارانش جهانی بدون وجود مرزها را آرزو داشتید؟